جدول جو
جدول جو

معنی التفات داشتن - جستجوی لغت در جدول جو

التفات داشتن(مُ)
توجه داشتن. متوجه بودن. پروا کردن. نگریستن:
التفات از همه عالم بتو دارد سعدی
همتی کان بتو مصروف بود قاصر نیست.
سعدی.
و رجوع به التفات کردن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ)
حرارت داشتن. افروخته بودن از گرما یا تشنگی، لازم گرفتن کسی را. (منتهی الارب) ، بی نیاز گردیدن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَ ضَ)
انس داشتن. (فرهنگ ناظم الاطباء). انس گرفتن. مونس شدن. خوگر شدن. الفت گرفتن:
چه درختهای طوبی بنشانده آدمی را
تو بهیمه وار الفت بهمین گیاه داری.
سعدی (طیبات)
لغت نامه دهخدا